کد مطلب:53203 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:162
در زمان عثمان دو نفر زن و مرد اسیر، كه برده بودند، رابطه نامشروع برقرار كردند، و چون زن اسیر شوهر داشت و حامله بود، هنگام زایمان او فرا رسید، و پسر بچه ای به دنیا آورد، در مورد نوزاد، هم شوهر زن، و هم آن مرد زناكار ادعا داشتند، و عثمان از جواب مسأله عاجز ماند. سرانجام به مولای متقیان مراجعه نموده و حضرت فرمودند: من در میان آنان همانند رسول خدا حكم می كنم كه فرمودند «بچه مال پدر است، و برای زناكار سنگی است.»[1] سپس دستور داد به هر كدام از آن زن و مرد پنجاه تازیانه زدند.[2] . و در یك مخاصمه دیگر كه مردی زنش را طلاق داده بود، و سپس مرد در حال عده زن از دنیا رفته بود، و زن ادعای ارث می كرد، خلیفه نتوانست حكم مسأله را بیان كند!! و موضوع را به اطلاع علی نرسانید و در خواست رفع مشكل نمود. علی علیه السلام فرمود: «تحلف انها لم تحض بعد ان طلقها ثلاث حیض و ترثه...» زن باید برای اثبات ادعایش سوگند بخورد كه بعد از طلاق سه بار خون حیض ندیده است و در آن صورت می توان ارث ببرد. زن برای ادعای خودش به همان كیفیت سوگند خورد، و از شوهر متوفایش ارث برد[3] و بالاخره در یك مورد حساس دیگر، مردی جمجمه مرده ای را به دست گرفته، و به حضور عثمان آورد و گفت: شما اعتقاد دارید كه: این، در عالم قبر معذب است، و من دست خود را بر روی آن می گذارم، در حالی كه كوچكترین حرارتی از آن احساس نمی كنم. عثمان هیچگونه جوابی نداشت، و با تواضع تمام به دنبال علی علیه السلام فرستاد... علی فرمود: چوب مخصوص كبریت و سنگی را آوردند، در حالی كه چشمان نگران عثمان و تمام حضار خیره شده بود، حضرت آن چوب را به سنگ زد، و آتشی را پدیدار ساخت و به مرد سائل گفت: دست خود را روی سنگ و چوب بگذار، آن مرد اطاعت كرد. حضرت سؤال فرمود: آیا این دفعه اثر حرارت را در آنها احساس می كنی؟ مرد با تمام شرمندگی گفت: بلی... «لو لا علی لهلك عثمان» اگر علی نبود عثمان هلاك می شد.[4] . این دو نمونه از قضایای تاریخی كه ذكر شد می رساند كه خلیفه سوم نیز اعلمیت علی را تأیید نموده و مشكل علمی خود را از طریق او برطرف می ساخته است.[5] .
خلیفه سوم عثمان بن عفان هر چند با امیرالمؤمنین علی علیه السلام رابطه حسنه نداشته، و غرور و حسادت دیرینه اش وی را از علوم سرشار آن حضور محروم ساخته است، و دار و دسته امویان نیز از سوی دیگر دور او را گرفته، و به این فاصله افزوده اند، ولی در موارد معدودی ضرورتهای اجتماعی و سیاسی باعث شد كه دست به سوی علی علیه السلام دراز نموده، مشكل خود را بر طرف سازد.